تاريخ : چهارشنبه 15 مرداد 1393 | 1:13 | نویسنده : نــــــــادر
در خانه‏هاى پيامبر ص نه چراغى روشن مى‏گرديد، و نه آتش افروخته مى‏شد احمد - كه راويانش صحيح اند - از عائشه (رضى‏اللَّه عنها) روايت نموده، كه گفت: اهل بيت ابوبكر ن ران گوسفندى را از طرف شب، براى ما فرستادند، من (آن را) محكم گرفتم و رسول خدا ص قطع نمود - يا اين كه گفت: رسول خدا ص محكم گرفت و من قطع نمودم -. (راوى) مى‏گويد: عائشه (رضى‏اللَّه عنها) به كسى كه با او حرف مى‏زد گفت: اين در نبودن چراغ بود. و اين را طبرانى نيز روايت نموده و افزوده است: گفتم: اى ام المؤمنين، نزد چراغ (چرا نمى‏كرديد)؟ گفت: اگر نزد ما روغن غير چراغ مى‏بود حتماً آن را مى‏خورديم. اين چنين در الترغيب (155/5) آمده. و اين را همچنين ابن جرير، چنان كه در الكنز (38/4) آمده، روايت كرده. و نزد ابويعلى از ابوهريره  روايت است كه گفت: بر آل رسول خدا ص ماه‏ها مى‏گذشت، ولى در خانه يكى از آنها چراغى روشن نمى‏گرديد، و آتشى هم در آن افروخته نمى‏شد، اگر روغنى به دست مى‏آوردند، آن را بر (سر) خود مى ماليدند، و اگر چربى به دست مى‏آوردند، آن را مى‏خوردند. اين چنين در الترغيب (154/5) آمده. هيثمى (325/10) مى‏گويد: اين را ابويعلى روايت نموده، و در آن عثمان بن عطا خراسانى آمده كه ضعيف مى‏باشد، وى را دحيم ثقه دانسته، و بقيه رجال وى ثقه‏اند. و نزد احمد از ابوهريره  روايت است كه گفت: بر اهل رسول خدا ص نصف ماه مى‏گذشت، باز مهتاب ديگر مى‏گذشت، ولى در خانه‏ها آتشى افروخته نمى‏شد، نه براى نان، و نه هم براى غذا. پرسيدند: اى ابوهريره پس آنها با چه چيزى زندگى مى‏كردند؟ پاسخ داد: با دو سياه: خرما و آب. و آنها همسايگانى از انصار داشتند - خداوند ايشان را پاداش خير دهد -، آنان گوسفندان و شتران شير خواره‏اى داشتند و براى آنها مقدارى شير ارسال مى‏نمودند. هيثمى (215/10) مى‏گويد: اسناد آن حسن است. و بزار نيز اين را روايت كرده است. و بخارى و مسلم از عروه از عائشه(رضى‏اللَّه عنها) روايت نموده‏اند كه وى مى‏گفت: اى خواهرزاده‏ام، به خدا سوگند، ما هلال ماه را مى‏ديديم، باز بار ديگر هلال ماه نو را مى‏ديديم، باز ديگر بار هلال نو را مى‏ديديم سه مهتاب را در دو ماه (مى‏ديديم)، و (اين دو ماه و اندى طورى سپرى مى‏گرديد كه) در خانه‏هاى رسول خدا ص آتشى افروخته نمى‏شد. پرسيدم: اى خاله، پس چه چيز باعث قوام زندگى تان مى‏شد؟ گفت: دو سياه: خرما و آب. جز اين كه رسول خدا ص همسايگانى از انصار داشت، و آنها گوسفندان و شتران شيرخواره‏اى داشتند و از شير آنها براى رسول خدا ص مى‏فرستادند، و او آن را به ما مى‏نوشانيد. اين چنين در الترغيب (155/5) آمده. و اين را همچنين ابن جرير مانند آن روايت نموده، و احمد آن را به اسناد حسن روايت كرده، و بزار از ابوهريره  به اين مضمون را، چنان كه در المجمع (315/10) آمده، روايت نموده است. و ابن جرير همچنين از عائشه (رضى‏اللَّه عنها) روايت نموده، كه گفت: ما چهل (روز) درنگ مى‏نموديم، و در خانه رسول خدا ص آتش و غير آن را نمى‏افروختيم. پرسيدم: پس شما با چه چيز زندگى مى‏كرديد؟ گفت: با دو سياه: با خرما و آب، آن را هم اگر مى‏يافتيم. اين چنين در الكنز (38/4) آمده. و ترمذى از مسروق روايت نموده، كه گفت: نزد عائشه ن رفتم، از من طعامى طلب نموده گفت: هر گاهى سير شوم، بعد از آن اگر بخواهم گريه كنم، گريه مى‏كنم. پرسيدم: چرا؟ گفت: حالتى را به خاطر مى‏آورم كه رسول خدا ص در آن دنيا را ترك گفت، به خدا سوگند، وى از نان و گوشت دو بار در يك روز سير نشده بود!! اين چنين در الترغيب (148/5) آمده. و نزد ابن جرير از وى (رضى‏اللَّه عنها) روايت است كه گفت: رسول خدا ص سه روز پياپى از نان گندم از ابتدايى كه به مدينه آمد، و تا اين كه به راهش رفت، سير نگرديد. و نزد وى همچنين از وى  روايت است كه گفت: آل محمّد از نان جو دو روز پى در پى تا اين كه رسول خدا ص درگذشت، سير نشدند. و نزد وى همچنين از عائشه (رضى‏اللَّه عنها)، چنان كه در الكنز (38/4) آمده، روايت است كه گفت: رسول خدا ص درگذشت ولى از دو سياه - خرما و آب - سير نشد. و در روايتى از بيهقى عائشه (رضى‏اللَّه عنها) گفته است: رسول خدا ص سه روز متوالى سير نشد،و اگر مى‏خواستيم سير مى‏شديم، ولى وى ديگران را بر نفس خود ترجيح مى‏داد اين چنين در الترغيب (149/5) آمده. آنچه از شدّت زندگى به سراغ رسول خدا ص آمد ابن ابى الدنيا از حسن  و شكل مرسل روايت نموده، كه گفت: رسول خداص با نفس خود همراه مردم مواسات و همدردى مى‏نمود، حتى شلوار خود را با پوست پيوند مى‏داد، و نان چاشت و شب را سه روز متوالى تا اين كه به خداوند عزوجل پيوست يك جا نخورد. و نزد بخارى از انس  روايت است كه گفت: پيامبر خدا ص تا اين كه درگذشت بر سفره‏اى نان نخورد، ونه هم نان نازك را صرف نمود. و در روايتى آمده: و نه هرگز به چشم خود گوسفند كباب شده را ديد. اين چنين در الترغيب (153/5) آمده. و ترمذى - كه آن را صحيح دانسته - از ابن عباس(رضى‏اللَّه‏عنهما) روايت نموده، كه گفت: رسول خدا ص شب‏هاى متوالى و پى در پى را در حالى سپرى مى‏نمود كه خانواده‏اش گرسنه بودند، و طعام شب را نمى‏يافتند، و اكثر نان شان جو بود. و همچنين نزد وى و بخارى از ابوهريره  روايت است كه: وى از نزد قومى گذشت، كه در پيش روى شان گوسفند كباب شده‏اى قرار داشت، آنها از ابوهريره دعوت نمودند، ولى او از خوردن آن ابا ورزيد و گفت: رسول خدا ص از دنيا رفت، و از نان جو سير نشد. اين چنين در الترغيب (151 148/5) آمده است. و احمد از انس  روايت نموده، كه گفت: فاطمه (رضى‏اللَّه عنها) تكّه‏اى نان جو را به رسول خدا ص داد، پيامبر ص به او گفت: «اين اولين طعامى است كه پدرت در ظرف سه روز خورده است». اين را طبرانى روايت نموده، و افزوده است: رسول خدا ص گفت: «اين چيست؟» فاطمه پاسخ داد: قرص نانى است كه پختم و دلم تا اين كه اين تكّه را برايت نياوردم، راحت نگرفت. رسول خدا ص فرمود:... و آن را متذكر گرديده. هيثمى (312/10) - بعد از اين كه اين را از احمد و طبرانى ذكر نموده - مى‏گويد: رجال آنها ثقه‏اند. و نزد ابن ماجه اين حديث به اسناد حسن آمده. و بيهقى به اسناد صحيح از ابوهريره  روايت نموده، كه گفت: براى رسول خدا ص طعام گرمى آورده شد، و او خورد. هنگامى كه فارغ گرديد فرمود: «الحمدللَّه، در شكمم طعام گرم از فلان و فلان وقت تا حال داخل نشده بود». اين چنين در الترغيب (149/5) آمده است. و بخارى از سهل بن سعد  روايت نموده، كه گفت: رسول خدا ص نان سفيد خالص بدون سبوس را از وقتى كه خداوند وى را مبعوث نمود، تا وقتى كه دوباره روحش را قبض كرد، نديده گفته شد: آيا در زمان رسول خداص الك داشتيد؟ پاسخ داد: رسول خدا ص الك را از وقتى كه خدا مبعوثش نمود، تا وقتى كه دوباره قبضش كرد، نديد. گفته شد: شما جو را الك ناشده چگونه مى‏خورديد؟ گفت: ما آن را آرد مى كرديم، و بعد از آن فوت مى‏نموديم، آنچه مى‏پريد، مى‏پريد، و آنچه را باقى مى‏ماند، آن را تر مى‏نموديم. اين چنين در الترغيب (153/5) آمده. و طبرانى به اسناد حسن از عائشه(رضى‏اللَّه عنها) روايت نموده، كه گفت: بر سفره رسول خدا ص كم و زيادى از نان جو باقى نمى‏ماند. و در روايتى نزد وى آمده: هرگز سفره رسول خدا ص را از نزدش برنداشتيم كه در آن زيادتى از طعام باقى باشد. اين چنين در الترغيب (151/5) آمده. هيثمى (313/10) مى‏گويد: بزار بعضى اين را روايت نموده است.

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 441
برچسب ها :