تاريخ : پنجشنبه 9 مرداد 1393 | 17:02 | نویسنده : نــــــــادر
بر اساس سرگذشت: آيريس صفوت - آلمان دوران کودکي من در خانواده‌اي مسيحي وسکولار رشد ونمو کرده‌ام. آن‌ها با اينکه مسيحي بودند اما با کليسا هيچ ارتباطي نداشتند. در سن ده سالگي احساس کردم چيزي در زندگي روزمره‌ام ناقص است. در واقع اين فطرت خدادادي بود که مرا به سوي دين فطرت مي‌کشاند. از آن موقع بود که به جستجو پرداختم؛ در آن ايام کتاب‌هايي از اسلام را مطالعه مي‌کردم که مرا به شدت مجذوب خود کرده بود. احساس مي‌کردم نيرويي مرا متمايل به اين دين مي‌کند، اين دين را آسماني مي‌ديدم زيرا باعث مي‌شد که انسان را به مراتب بالاتري سوق دهد؛ از فضائلي که در قرآن بود خوشم مي‌آمد به خاطر همين از آن ايام اين دين را دوست داشتم ودر مدرسه با دوستانم از اين دين صحبت مي‌کردم. در سن دوازده سالگي بودم که رسماً مسلمان شدم اما آن را از ديگران مخفي کردم، زيرا دوستانم در مدرسه مرا ديوانه خطاب مي‌کردند. زندگي من قبل از اسلام کسي که از تمدن غربي خبر ندارد نمي‌داند که دين در غرب در حاشيه زندگي مردم قرار داردومردم هيچ التزامي نسبت به امور ديني ندارند. حتي خود من در خانواده‌اي بزرگ شده‌ام که اصلا ً هيچ ارتباطي با کليسا ودين نداشتند؛ در واقع من برفطرت خدادادي بزرگ شده بودم. ابتداي سفر به سوي سرزمين ايمان وقتي به دوران دبيرستان رسيدم سيزده سال داشتم. درسال 1967 ميلادي بود ومن براي اولين بار به لندن مسافرت کردم؛ آنجا به مرکز اسلامي لندن رفتم وبا شيخ محمد الجيوشي (يکي از اساتيد سابق جامعة الازهر) ديدار کردم. او امام جماعت آن مرکز بود؛ من به او گفتم مي‌خواهم مسلمان شوم وبه جامعة الازهر بروم تا در علوم ديني وزبان عربي به تحصيل بپردازم. در آنجا با شيخ احمد حسن الباقوري (وزير اسبق اوقاف مصر) نيز ديدار داشتم که او به من قول همکاري را داد. من در آن هنگام در مقابل آن دو شهادتين را ادا کردم؛ ودر سال 1969 به مصر سفرکردم وبه آموزش زبان عربي پرداختم. سپس براي گرفتن مدرک ليسانس به دانشگاه کيسين در آلمان برگشتم؛ در آن مرحله با جواني مصري که براي گرفتن مدرک دکترا به تحصيل مي‌پرداخت آشنا شدم که اين آشنايي منجر به ازدواج ما شد ومن به همراه او در سال 1975 به مصر سفر کردم ودرسم را در رشته زبان وادبيات عرب ادامه دادم. شخصيت محبوب من من قبل از اينکه مسلمان شوم سيره پيامبر را مطالعه مي‌کردم؛ از آن هنگام بود که شخصيت پيامبر اسلام را دوست داشتم زيرا در او خصالي مي‌ديدم که در هيچ احدي برروي کره زمين قابل مشاهده نبود. ارتباط با خانواده‌ام در ابتداي مسلمان شدنم خانواده‌ام مرا دم دمي مزاج به حساب مي‌آوردند آن‌ها عقيده داشتند من دوران اضطراب روحي را سپري مي‌کنم؛ اما چيزي که هست اين است که در خانواده ما فرزندان تا سن سيزده سالگي حق اختيار داشتند يعني او را به حال خود واگذار مي‌کردند تا خود مسيرش را انتخاب کند بر اين اساس حق انتخاب دين نيز داشتند وکسي دخالت نمي‌کرد. اما بعد از اسلام نيز من ارتباط خوبي با خانواده‌ام دارم وآن‌ها با عقيده من به احترام مي‌نگرند زيرا آن‌ها دين را يک مسأله شخصي مي‌دانند ودر آن دخالت نمي‌کنند. حجاب دين اسلام را زنان را به احتشام فرا مي‌خواند. من با حجاب خود را زيباتر احساس مي‌کنم. درواقع من کاملا ً اين امر را از روي قناعت تام پذيرفته‌ام زيرا محيطي که من در آن رشد کرده‌ام که انسان را به زور به کاري وادار نمي‌کنند بلکه آن چيز که خودشان را دوست دارند را انجام مي‌دهند. آرزوهايم بعد اسلام در ابتداي مسلمان شدنم دوست داشتم به حج بيت الله الحرام مشرف شوم که خوشبختانه در سال 1990 به حج مشرف شدم واز مسجدالنبي نيز ديدار داشتم. بعد از حج دوست داشتم فعاليت‌ها دعوي داشته باشم وبه عنوان داعيه‌اي براي اسلام باشم. بعضي از دوستان پيشنهاد کرده بودند تا جلسات هفتگي ديني در مساجد مصر براي خواهران داشته باشم که من اين فکر را قبول نکردم زيرا عقيده داشتم من بايد غربي‌ها را مورد مخاطب قرار بدهم ومفاهيم غلطي که در ذهن آن‌ها جاي گرفته است را تصحيح کنم زيرا من خود بزرگ شده فرهنگ غربي هستم. برخلاف باور عموم غربي‌ها مخالف دين اسلام نيستند بلکه اطلاعات ناقص واشتباه از اين دين دارند؛ از نظر آن‌ها اسلام دين خشونت ورعب است. در آلمان خارجياني که مورد هجوم نژاد پرستان قرارمي‌گيرند اساسا ً به خاطر دينشان نيست زيرا در بين آن‌هايي که مورد ظلم واقع مي‌شوند غير مسلمين نيز وجود دارند بلکه به خاطر عوامل اقتصادي است زيرا از نظر آلمان‌ها خارجيان فرصت‌هاي شغلي را از آن‌ها سلب کرده‌اند واين باعث بيکار شدن آن‌ها شده است. دعوت به سوي الله از لحظه مسلمان شدنم تا به الان در تلاش هستم تا اين دين را به ديگران نيز برسانم. خوشبختانه پدر بزرگم ويکي ديگر از اقوام را توانستم به اين دين قانع کنم وآن‌ها مسلمان شوند بقيه افراد فاميل نيز سعي مي‌کنم تا آن‌ها را بيش از پيش با اين دين آشنا کنم تا راهي براي مسلمان شدن آن‌ها گشوده شود...

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 315
برچسب ها :