تاريخ : پنجشنبه 26 تير 1393 | 6:15 | نویسنده : نــــــــادر
باب ميانه روی در طاعت و عبادت 142-- از عايشه رضی الله عنها روايت است که گفت: پيامبر صلی الله عليه وسلم نزدش آمدند، در حاليکه زنی نزد او نشسته بود. فرمودند: اين زن کيست؟ گفت: اين فلانی است و از نماز خواندنش ياد آوری کرد. فرمودند: فقط آنچه را که می توانيد انجام دهيد، سوگند بخدا که خدا ملول نمی شود و ثوابش را قطع نمی کند تا زمانيکه شما خسته نشويد. و بهترين عمل در نزد رسول خدا عملی بود، که صاحبش بر وی مداومت نمايد. ش: ابن جوزی می گويد: بهترين عمل مداوم تر آنست. زيرا دوام خير مستلزم ثواب متداوم است و مفهوم حديث رضايت اعتدال و ميانه روی در کليهء امور حتی عبادت است که خداوند فرموده: {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً }البقرة143 وهم: خير الامور اوسطها. است. 143- از انس رضی الله عنه روايت است که گفت: سه شخص به خانه های زنان پيامبر صلی الله عليه وسلم آمده از عبادت پيامبر صلی الله عليه وسلم پرسش نمودند. چون بر ايشان گفته شد، گويا آنرا کم شمرده گفتند: ما با پيامبر صلی الله عليه وسلم چه مناسبتی داريم، در حاليکه گذشته و آينده شان بخشيده شده؟ يکی از ايشان گفت: من هميشه در تمام عمر تمام شب را نماز می گزارم. ديگری گفت: من تمام عمر روزه ميگيرم و سومی گفت: من از زنها دوری گزيده و هرگز ازدواج نمی کنم. رسول الله صلی الله عليه وسلم آمده فرمود: شما همان کسانی هستيدکه چنين و چنان گفتيد؟ اما بخدا سوگند که من از همهء شما از خدا بيشتر ترسيده، و از همهء شما پرهيزگارترم. و من هم روزه می گيرم و هم نمی گيرم و نماز می خوانم و خواب هم می شوم و زنان را به نکاح ميگيرم، و کسيکه از سنت و طريقهء من اعراض کند از من نيست. 144- از ابن مسعود رضی الله عنه روايت است که: پيامبر صلی الله عليه وسلم سه بار فرمود: هلاک شدند متنطعون (کسانی که بی مورد سختگيری کرده و در گفتار و کردارشان غلو می نمايند.) - از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که فرمود: در دين آسانی است و کسيکه با دين بمقابله برخيزد و سختگيری کند، ناکام و مغلوب ميگردد. پس حق را طلب نموده وخود را بآن نزديک ساخته و شاد باشيد، و با حرکت صبحگاهی و شامگاهی و آخر شب ياری جوئيد. يعنی در اوقات نشاط به انجام اعمال صالحه بپردازيد. و در روايتی از وی آمده حق را طلب نموده خود را بدان نزديک ساخته و در صبحگاه و شامگاه و آخر شب عمل کرده و ميانه روی کنيد، تا بمقصد برسيد. - از انس رضی الله عنه روايت است که گفت: پيامبر صلی الله عليه وسلم به مسجد داخل شده طنابی را ديدند، که در ميان دو ستون مسجد آويزان است. فرمود: اين چه طنابی است؟ گفتند: اين ريسمان زينب است که چون خسته شود خود را بدان ميگيرد. پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: آنرا باز کنيد! بايد يکی از شما تا زمانی نماز می گزارد که با نشاط هست، و هرگاه خسته شود، بخوابد. ش: حافظ ابن حجر می گويد: در اين حديث ترغيب شده بر ميانه روی در عبادت و نهی از تعمق در آن، و امر است به اينکه بسوی عبادت با نشاط روی آورده شود و در اين حديث نيز بيان است بر اينکه بايد منکررا با زبان و دست دور ساخت، و تکليف هر شخص در اين موضوع معين می شود. (مترجم) 147- از عايشه رضی الله عنها روايت است که: رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: که چون يکی از شما پينکی رود، هنگام ادای نماز، بايد استراحت کند تا خوابش برود. زيرا اگر همراه پينکی رفتن نماز بخواند، نمی داند که چه می گويد، شايد در عوض اينکه آمرزش طلبد، خود را دشنام دهد. 148- از ابو عبدالله جابر بن سمره رضی الله عنه روايت شده که گفت: من با پيامبر صلی الله عليه وسلم نمازها را ادا می کردم، طول نماز شان ميانه بود، و خطبهء شان همچنين. - از ابوجحيفه وهب بن عبد الله رضی الله عنه روايت شده که گفت: پيامبر صلی الله عليه وسلم ميان سلمان و ابوالدرداء رضی الله عنهما عقد اخوت و برادری بستند. سلمان رضی الله عنه بديدن ابوالدرداء رضی الله عنه آمده، ديد که ام الدرداء رضی الله عنها لباسهای کهنه را پوشيده، سوال کردند که چرا اينطوری؟ وی گفت: زيرا برادرت ابوالدرداء رضی الله عنه به زنان ميلی ندارد، در اين هنگام ابوالدرداء رضی الله عنه آمده، طعامی را برای سلمان رضی الله عنه آماده کرده و گفت: بخور، زيرا من روزه دارم. سلمان رضی الله عنه گفت: تا تو نخوری من نمی خورم و نان خورد. چون شب شد ابوالدرداء رضی الله عنه خواست برای ادای نماز برخيزد، سلمان رضی الله عنه گفت: خواب شو. باز خواست برخيزد، سلمان رضی الله عنه گفت: بخواب. چون آخر شب شد سلمان رضی الله عنه گفت: حالا برخيز، هردو برخاسته نماز گزاردند. سلمان بوی گفت: هر آينه خداوند بر تو حقی دارد، ونفس تو بر تو حقی دارد، و خانواده ات بر تو حقی دارد، وحق هرکس را باو ادا کن. وی نزد رسول الله صلی الله عليه وسلم آمده موضوع را ياد آوری نمود. پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: سلمان راست گفته است. ش: حديث شامل فوائدی است از قبيل مشروع بودن عقد برادری برای خدا، و ديدن برادران دينی و شب گذراندن نزد آنان و جائز بودن صحبت کردن با زن بيگانه هنگام ضرورت و نصيحت برای مسلمان و مشروعيت زينت کردن زن برای شوهر و ثبوت حق زن بر شوهر در معاشرهء نيکو و جواز نهی از مستحبات هرگاه سبب ملال شود، يا حقوق واجبی يا مستحبی که از آن افضل است پايمال گردد. و روا بودن افطار کردن از روزهء مستحب. 150- از ابو محمد عبد الله بن عمرو بن العاص رضی الله عنهما روايت شده که گفت: به پيامبر صلی الله عليه وسلم خبر رسيده بود که من گفته ام، بخدا سوگند که تا زنده ام روزها را حتماً روزه گرفته و شب ها را زنده می دارم. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: آيا تو چنين گفته ای؟ گفتم: بلی يا رسول الله پدر و مادرم فدايت باد. فرمود: تو نمی توانی اين کار را انجام دهی، پس هم روزه بگير و هم بخور، هم بخواب و هم نماز شب بخوان، و هم در ماه سه روز را روزه بگير، زيرا هر نيکی ده برابر ثواب دارد. و اينکار مثل روزه داری هميشه است. گفتم: من بيشتر از اين را می توانم انجام دهم. فرمود: پس دو روز را بخور و يک روز را روزه بگير. گفتم: من بيشر از اين را می توانم. فرمود: پس يکروز را بخور و يکروز را روزه بگير. اين روزهء داود عليه السلام است، و اين ميانه ترين روزه است. در روايتی آمده: اين بهترين روزه است. من گفتم: من از اين بهتر را می توانم. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: ازين بهتر وجود ندارد. عبد الله رضی الله عنه گفت: اگر من سه روزی را که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرموده بود قبول می کردم برايم از خانواده و مالم محبوبتر بود. و در روايتی آمده: آيا بمن خبر نرسيده که روزها را روزه گرفته وشبها را زنده می داری؟ گفت: آری يا رسول الله. فرمود: اين کار را مکن. هم روزه بگير، هم بخواب، وهم نماز شب بخوان. زيرا بدنت بر تو حقی دارد و چشمانت بر تو حقی دارد وهمسرت بر تو حقی دارد، و مهمانت بر تو حقی دارد. وکافيست که در هر ماه سه روز روزه بگيری، زيرا در برابر هر نيکی ده برابر برايت داده می شود. اين (روزه گرفتن) مثل روزهء تمام عمر است. من بر ايشان سخت گرفتم، ايشان هم بر من سخت گرفتند. گفتم: يا رسول الله من قدرتمندم. فرمود: روزهء پيامبر خدا داود عليه السلام را بگير و از آن زيادتر روزه مگير. گفتم: روزهء داود عليه السلام چگونه بود؟ فرمود: نصف زمان. چون عبد الله رضی الله عنه کهنسال شده بود، ميگفت: کاش اجازهء رسول خدا صلی الله عليه وسلم را قبول می کردم! و در روايتی آمده که فرمود: آيا بمن خبر نرسيده که تو تمام عمر روزه گرفته و هر شب قرآن می خوانی؟ گفتم: آری يا رسول الله و از آن اراده ای جزخير ندارم. فرمود: روزهء داود عليه السلام را بگير. او پارساترين مردم بود. و در هر ماه قرآن بخوان. گفتم: ای پيامبر خدا صلی الله عليه وسلم بيش از اين توان دارم. فرمود: بيست روز قرآن بخوان. گفتم: بيشتر از اين در توانم هست. فرمود: در هر ده روزی بخوان. گفتم: بيش ازين در توانم هست. فرمود: در هر هفت روز بخوان، و براين زياده روی مکن، چون سختگيری کردم بر من سختگيری شد. پيامبر صلی الله عليه وسلم برايم فرمود: تو نميدانی شايد عمرت دراز شود. گفت: پس بدانچه که پيامبر صلی الله عليه وسلم برايم فرمود، عمل کردم و چون کهنسال شدم دوست داشتم که کاش اجازهء پيامبر صلی الله عليه وسلم را می پذيرفتم. و در روايتی آمده که فرزندانت را بر تو حقی است و در روايتی ديگر آمده که کسيکه هميشه روزه گيرد، روزه اش هيچ است. و در روايتی ديگر: بهترين روزه نزد خداوند، روزهء داود عليه السلام است و بهترين ومحبوبترين نماز نزد خداوند نماز داود عليه السلام است که نيم شب می خوابيد و 3/1 را بر می خاست، و 6/1 را می خوابيد وروزی روزه می گرفت، و روزی را افطار می کرد و چون با دشمن مقابل می شد فرار نمی کرد. و در روايتی آمده که فرمود: پدرم مرا زنی صاحب نام داد و وی از او خبر می گرفت. و از او از شوهرش می پرسيد، آن زن پاسخ ميداد: مرد خوبی است، از وقتی که آمده ام با من همخوابی نکرده است و چون اين مسئله دوام يافت برای پيامبر اسلام صلی الله عليه وسلم ياد آوری شد و نبی صلی الله عليه وسلم فرمود: او را بر من بنمايان. آنحضرت صلی الله عليه وسلم او وی پرسيد: چگونه روزه می گيری؟ گفت: همه روزه! پرسيد: چگونه قرآن ختم می کنی؟ گفت: در هر شب و وی عادت داشت آنچه را که به شب می خواند روز بر بعضی از اعضای خانواده اش می خواند تا از طرف شب بروی آسانتر شود، و چون می خواست که خود را نيرو دهد چندين روز افطار می کرد و می شمرد آنروزها را و بعد آن روزها را روزه می گرفت، از خوف اينکه شايد از وی چيزی ترک شود، که پيامبر صلی الله عليه وسلم را بران ترک نموده است، همهء اين روايات صحيحه است واکثر شان در صحيحين آمده است. 151- از ابو ربعی حنظله بن ربيع أسيدی کاتب، يکی از کاتبان رسول الله صلی الله عليه وسلم روايت شده که گفت: ابوبکر رضی الله عنه مرا ديده و گفت: حنظله چطوری؟ گفتم: حنظله نفاق ورزيد. گفت: سبحان الله چه می گوئی؟ گفتم: ما نزد رسول الله صلی الله عليه وسلم می باشيم و ما را بدوزخ و بهشت پند ميدهد که گويی آنرا به چشم سر مشاهده می کنيم و چون از نزد رسول الله صلی الله عليه وسلم برمی آييم با زنها و اولادها و مسائل زندگی سرو کار پيدا کرده، بسياری را فراموش می کنيم. ابوبکر رضی الله عنه گفت: ما هم باين چنين چيزی روبرو می شويم. من با او خدمت آنحضرت صلی الله عليه وسلم مشرف شديم. من گفتم: يا رسول الله حنظله نفاق ورزيد. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: اين چه سخنی است که می گويی؟ گفتم: وقتی نزد شما ميباشيم ما را به بهشت و دوزخ پند می دهيد، گويی که آنرا بچشم می بينيم، و چون از حضور شما مرخص می شويم، با زنان و فرزندان و مسايل زندگی مخالطت نموده بسياری چيزها را فراموش می کنيم. رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: سوگند بذاتی که نفسم بيد قدرت اوست، اگر هميشه به شکلی که در نزدم می باشيد، بسر بريد و بياد خدا باشيد، فرشتگان شما را در خانه های شما و راههای شما مصافحه خواهند کرد، ولی اي حنظله ساعتی است (برای ادای عبادت) و ساعتی است (برای کار دنيا). سه بار اين سخن را تکرار کردند. - از ابن عباس رضی الله عنهما روايت شده که گفت: در اثناييکه پيامبر صلی الله عليه وسلم خطبه می خواند، متوجه شخص ايستادهء شده از حالش پرسيدند. جواب دادند او ابو اسرائيل است. نذر کرده که در آفتاب ايستاده و ننشيند، به سايه نرفته و سخن نگويد و روزه گيرد. پيامبر صلی الله عليه وسلم فرمود: او را بگوييد سخن گويد و در سايه ايستاده و بنشيند و روزه اش را بايد تمام کند. ش: در حديث آمده که آنچه سبب اذيت انسان می شود و دليل شرعی بر آن وجود ندارد، مثل راه رفتن با پای برهنه و نشستن در آفتاب از زمرهء طاعت خداوندی بحساب نمی رود و نذر هم بر آن منعقد نمی شود، زيرا پيامبر صلی الله عليه وسلم ابو اسرائيل را فقط به تمام کردن روزه اش امر نمود و بس.

امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 338
برچسب ها :