تاريخ : چهارشنبه 18 تير 1393 | 6:57 | نویسنده : نــــــــادر
بر اساس سرگذشت: دکتر ميلر - آلمان
مقدمه: دکتر ميلريکي از مستبشرين فعال درزمينه دعوت به مسيحيت بود؛ و از کساني است که در مورد کتاب مقدس (انجيل) مطالعات فراواني داشته است ودر اين زمينه دانش فراواني را کسب کرده است. اوبر اساس رشته تحصيلي که داشته است رياضيات را خيلي دوست دارد به خاطر همين در کارهاي مختلف براساس منطق عقلي عمل ميکند. سرگذشت اسلام آوردنش را از زبان خودش ميشنويم: "روزي که يکي از افراد مرا دعوت به خواندن قرآن کريم کرد فقط به قصد اينکه آن را حاوي اشتباهات ميپنداشتم وميخواستم اين اشتباهات را خودم بيابم تا در مناظراتي که براي دعوت مسلمانان به مسيحيت داشتم از اين اشتباهات نهايت استفاده را بکنم بنابراين به مطالعه اين کتاب آسماني روي آوردم. انتظار داشتم در کتابي که قبل از 14 قرن نازل شده است مطالبي را درمورد محيط اطراف عربستان وبيابانهاي گرم وسوزان آن حوالي مطالبي را بيابم اما برخلاف انتظارم آن را حاوي مطالبي يافتم که اصلا ً انتظارش را نداشتم....
قرآن کتابي معجزه آميز قرآن را حاوي مطالبي ميپنداشتم که بر پيامبر اسلام گذشته است مانند بعضي از اتفاقات تلخ از قبيل وفات همسرش خديجه ويا وفات فرزندانش ويا... اما تعجب من زماني بيشتر شد که در قرآن سورهاي را به نام مريم راديدم! و در آن چنان از مقام والاي حضرت مريم تجليل شده است که در کتابهاي انجيل مسيحيان نيز اين مطالب يافت نميشود. در قرآن سورهاي به نام عائشه يا فاطمه (رضي الله عنهما) وجودندارد اما در آن بيست وپنج بار نام حضرت عيسي عليه السلام ذکر شده است اين در حالي است که فقط پنج بار نام حضرت محمد در قرآن وجود دارد. هنگامي که آيه 82 سوره نساء را خواندم تعجبم بيشتر شد زيرا در اين آيه به صراحت خداوند گفته است اگر اين قرآن از نزد غير خدا نازل شده بود در آن اختلافات فراواني را در آن مشاهده ميکردند. عجيب اين است که قرآن کريم قاطعانه مسلمانان وغير مسلمانان را فرا ميخواند واز آنها ميخواهد اگر توانستند در اين کتاب حتي اگر شده يک آيه اشتباه در آن بيابند؛ درواقع نويسنده هيچ کتابي در جهان چنين جرأتي به خود نميدهد تا کتاب خود را عاري از خطا معرفي کند اما قرآن کريم تمام افرادرا فرا ميخواند تا اگر شده خطايي را بيابند که نمييابند. چند آيه است که واقعا ً مرا تکان داده است. در آيه 30 سوره انبياء خداوند ميفرمايد: ﴿ ﴾ «آيا کافران نديدند که آسمانها وزمين به يکديگر چسپيده بودند پس آن دو را از هم جدا کرديم؛ وهرچيز زندهاي را از آب پديد آورديم». اين آيه درست موضوع يک تحقيق علمي است که در سال 1973به جائزه نوبل دست يافت. اين نظريه همان تئوري انفجار بزرگ يا BIG BANG است که نتيجه اين تحقيق اين است که جهان موجود نتيجه يک انفجار بزرگ است که آسمانها وکهکشانها بر اثر اين انفجار از هم گسيخته شده است. همچنين در آيهاي خداوند ميفرمايد: ﴿ ﴾ [الشعراء: 210- 212] . ويا در سوره النحل ميفرمايد: ﴿ ﴾ با توجه به اينکه در زمان پيامبر به او تهمت ميزدند واين آيات را از وحي شيطان ميدانستند ديدن اين آيات در قرآن خيلي جالب است. اگر کسي کمي تأمل داشته باشد سؤالاتي به ذهنش متبادر ميشود از قبيل اين که آيا معقول است که شخصي به قول کفار شيطان به او الهام بکند آنگاه به او بگويد قبل از اينکه کتاب را بخواني بايد از من به خدا پناه ببري؟؟ به نظر شما اين روش کتابت قرآن توسط شيطان است؟؟ اين آيات يکي از امور اعجازي است که در واقع جوابي است براي کساني که نسبت به اين مسأله دچار شبهه شدهاند.
قصه ابولهب در قرآن
از قصههاي جالب در قرآن قصه ابو لهب عموي پيامبر است. او به شدت از اسلام متنفر بودوهمواره در پي اين بود که از اهميت اين دين بکاهد؛ هرگاه ميديد پيامبر با غريبهها سخن ميگويد منتظر ميماند تا پيامبر سخنش را به پايان ببرد سپس به پيش آنها ميآمد وبه آنها ميگفت: محمد به شما چه گفت؟ اگر به شما گفته است اين امر سفيد است پس آن سياه است واگر به شما گفته است شب است پس بدانيد که روز است؛ منظور او از اين حرفها فقط وفقط مخالفت با حرفهاي پيامبر بود تا در دل مردم شک بيندازد، اما همين ابولهب که ده سال بعد از اينکه سوره مسد برپيامبر نازل شد مرده است (در اين سوره آمده است که ابولهب به جهنم خواهد رفت به معناي ديگر يعني اوهرگز مسلمان نخواهد شد) کافي بود که در اين ده سال حتي براي يکبار هم که شده در ملأ عام ظاهر ميشد وبراي اينکه با پامبر مخالفت کرده باشد به مردم ميگفت: محمد ميگويد من مسلمان نخواهم شد وبه آتش جهنم وارد ميشود پس بدانيداي مردم من اعلام ميکنم که مسلمان شدهام؛ الآن چه ميگوييداي مردم آيا محمد با اين ادعاها صادق است؟
کافي بود ابولهب با اين کلمات برخلاف پيامبر عمل کند همانند کارهاي سابقش که تماما ً برضد پيامبر بود؛ يعني اين قصه مانند اين است که پيامبر به ابو لهب گفته باشد تو از من متنفري، پس فرصت داري که حرفهاي مرا نقض کني!
ولي ابولهب در طي اين سالها نه تنها اين کار را نکرد بلکه حتي تظاهر به اسلام هم نکرد!! او ده سال کامل فرصت داشت تا در عرض يک دقيقه اسلام را نابود کند؛ او ميتوانست ادعا کند که مسلمان شده است وبه مردم بگويد: محمد ميگويد من مسلمان نميشوم وبه آتش جهنم وارد ميشوم ولي الان ميخواهم مسلمان شوم پس اي مردم ببينيد محمد راستگوست يا خير؟ او ادعا ميکند که بر او وحي ميشود آيا اين وحي از جانب خداست؟
اين يکي از سوره هايي است که اعجاز قرآن را ميرساند چگونه پيامبر اين چنين مطمئن بوده است که او مسلمان نخواهد شد؟ مگر نه اين است که اين کلمات از جانب خدا بوده است؟ از ديگر آياتي که من آن را اعجازي از جانب خداوند ميدانم موضوع رابطه يهود ونصاري با مسلمين است. قرآن ميگويد يهود شديد ترين دشمن از بين مردم به مسلمانان هستند که اين واقعيت را در عصر حاضر نيز ملموس است. در واقع در اين آيه خداوند يهوديان را به مبارزه طلبيده است؛ يهوديان طي اين سالها ميتوانستند براي حداقل چند سال با مسلمانان رفتار نيکويي داشته باشند وبه مردم بگويند: ما با مسلمانان خوب هستيم وهيچ مشکلي نداريم اما در قرآن آمده است که ما سر سخت ترين دشمنان مسلمانان هستيم پس اين قرآن اشتباه است. ولي جالب اين است که در طول هزاروچهارصد سال هرگز اين اتفاق نيفتاده است ونخواهد افتاد زيرا اين قرآن از جانب کسي نازل شده است که علام الغيوب است. اين ازاموري بود که با تدبر در قرآن کريم براي هر عاقلي نشانه آشکاري از اعجاز قرآن ميباشد. ومن با تدبر در آن توانستم به راه راست هدايت شوم
موضوع : | بازدید : 400
برچسب ها :
امتیاز بدهید :
| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 400
برچسب ها :
.: Weblog Themes By Pichak :.