تاريخ : پنجشنبه 22 بهمن 1394 | 12:54 | نویسنده : نــــــــادر

ازرحمت خداوند ناامید نباش...

چراای دل کنون غمگین

شدی مخزون وپژمرده

مثال آن درخت یکه وتنها

که درطوفان وحشتها

شکسته شاخ وبرگ تو زنومیدی

مگرتو ای دل غمگین

نخواندی سوره والتین

توباشی بهترین مخلوق رب خود

واین بارگناهان است

که پژمرده همی سازدوجودت را

برای رد شدن ازمنجلاب معصیت هایت

همش جنبان زبان برتوبه وزاری

همش ازشرشیطان توپناهنده به ربت باش

اگربارگناه ومعصیت باشدچویک دریا

ویااندازه پهنای این گیتی

نشونومیدزرب خود

بروخوان آیه پنجاه وسه اکنون

زمرباشد آن سوره

ببین رحمت وسیع باشد

اگردایم گنه کردی بکن توبه

خداوند رحیم تبدیل کندبارگناهانت به نیکی ها

نشو نومیدازرحمت

نشومایوس ازرحمان

بخوان لاتقنطوا الان

که جزشیطان نباشدناامیدازدرگه منان

اگردراوج غفلتها شدی نومید ازهردر

درآندم باخودت نجوابکن آهسته باچشمی که باشدتر

بخوان امن یجیب مظطر

اگرخواهی حفاظت چون رفیقت درکنارت باد

توازمن هردمی پرسیبگویم خوان توهردم آیت الکرسی

خداوند رحیم گفتا

اگربنده همی من رابه دل خواند

بوم نزدیک ترازقلب ورگ گردن به وی هردم

رفاقت میکنم باوی

اجابت میکنم اورا

خداوند گفت ای انسان

تودروصفم بگوسبحان

دهم نیکی به تواندازه کوه هاودریاها

تولب برذکرمن بگشا

توراتنهانمیذارم میان وحشت وغمها

تودرخلوت برایم قطره اشکی مهیاکن

کمی بامن نجواکنبه جوش آیددرآندم رحمت خالق

وآن جام شراب عشق خودبرتوبنوشانم

چنان سیراب کنم باشربت عشق وشراب خود

که هرجابنگری خالق ببینی بادوچشم دل

توآندم بنده خالص برای رب خودهستی

زمین وآسمان بهرتوخدمت میکنندچونکه تومحبوبی

خداوندعاشقت باشد خودت هم جمله معشوقی

کنون ای دل زجابرخیز

شکن تنهابت نومیدی ازآن رب غفارت

زجابرخیزو این دل راجلایی ده

بگوای خالق هستی گنه کارم میدانم

ولی اکنون زعمق دل تورابااشک میخوانم

مراتالحظه دیدار

زطوفان گناه ومعصیت برنفس رهایی بخش

خداوندادعایی مانده بردل فاش میگویم

که تاپاکم نکردی این منم آن بنده عاصی

مرادرکنج گورستان مبراین بنده میترسد

میترسد...

 

سراینـــــــده:نــــــادر



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 489
برچسب ها :